سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

عید مبعث و آغاز رسالت پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم

شاعر : سید روح الله مؤید
نوع شعر : مدح
وزن شعر : مفاعلن مفاعلن مفاعلن مفاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

صدای وحی می‌رسد به گوش احمد امین            صـدا بـلـند تـر شـود بـرای بـار دومـین

زمان به شوق می‌دود، سکوت می‌کند زمین            بخوان به نام خالقت که هست رکن دین همین


بخـوان و سـرفـراز کن قـبـیلۀ قریش را

مـژده بـده سـلـسـلـۀ جـلـیـلـۀ قـریـش را

غار حـرا منوّر از جـمال کـبـریـایی‌اش            امـین وحـی هـم شـده والـه دلـربـایی‌اش

منتخـب خـدا شده شکـوهِ مصطفـایی‌اش            محور مهربانی است چو سینۀ خدایی‌اش

سلام می‌کند به او، خدا و جمله خلقـتش

زبان گرفته آسمان، مبارک است بعثتش

شبهه جزیره‌ای شده مفتخر از کلام حق            کـویـرِ تـشـنه‌ای شده لبـالب از پـیام حق

به دست مصطفی ببین سلسلۀ زمام حق            مـژده دهد نـبیّ حـق به اولـین امـام حق

که ای شکوه نام تو جذبۀ هر سخن علی!

منم رسول خاتم و تویی وصیّ من علی!

عبد منـاف! فـخـر کن به آدم ابـوالـبـشر            عبدمطلّب از شرف، تاج گذار روی سر

گـشـته امـین مـکـه بر امّت ماسـوا پـدر            کـاش که بـود آمـنـه کـنـار این پـیـامـبـر

به مادرش سلام حق به همسرش سلام حق

خدیجه‌ای که سر نزد لحظه‌ای از کلام حق

خموش ای سخـنـوران ناطق وحی آمده            فـضل تمـام انبـیا از این جـناب سر زده

آیـۀ «لا الـه» را بـخـوان مـیان بـتـکـده            مگر که نور حق دمد به قلب‌های یخ زده

اگر چه از یهودیان به او عذاب می‌رسد

از آن وجود مهربان صبر و صواب می‌رسد

خُلـق عـظـیم او دهـد پاسخ صد ابولهب            به جز خدا، به جز دعا، نیاورد به روی لب

به صبح روزه گیرد و به شب کند نماز شب            به حیرت‌اند مشرکان از این وقار و این ادب

که در جواب آن همه بی‌ادبی به محضرش

کند عیادت از کسی که شعله ریخت بر سرش

مردم غم رسیده را مرهم قلب و جان شود            به نور عقل و راستی حامی دختران شود

مـروّج بـرابـری به مـردم جـهـان شـود            چشم کِـشد بـلال او که لحـظۀ اذان شود

صدای خشک و خسته‌ای نوای عشق سر دهد

چو آفـتاب جلـوه‌ای به چهرۀ سحـر دهد

بَـردۀ رنـج دیـده را به اوج آسـمان بَـرد            عقـیده‌های شوم را ز خاطـر زمـان بَرد

به هر کجا که می‌رود طراوت جنان بَرد            به گـوشۀ تـبـسمی دل از بهـشـتـیان بَرد

معجـزۀ نگـاه او به قـلب مُرده جان دهد

لحن سلامِ گرم او سرشت را تکـان دهد

شیوۀ جذب کـردنش رسالـتی ست دیدنی            به کودکان کند سلام که حالتی ست دیدنی

رو به خدا که می‌کند عبادتی ست دیدنی            او و خدیجه و علی، جماعتی ست دیدنی

دو آفتاب و یک قـمر نور دهد حجاز را

کعبه ندیده هیچ وقت به خود چنین نماز را

ببـین یگـانـۀ بـشـر قـامت خود دو تا کند            ببین عـلی نوجـوان به دوست اقـتـدا کند

ببین خدیجه این دو را رهبر و مقتدا کند            بـگـو به دشـمـن نـبـی اقـامـۀ عـزا کـنـد

از این سه نورِ متصل بقای دین داور است

مثلثی که محـورش فاطـمۀ مطهـر است

جان به فدای احمد و هجرت بی‌نظیر او            گشوده شد مسیر دین به سعی چشمگیر او

ببـیـن به لیلة المبیت، تو کوشش وزیر او            عـلی که در مبـاهـلـه بیان شده غدیر او

برای خـتم الانبـیا همیـشه جان نثـار شد

علی ست جانشین او نه آنکه یار غار شد

غدیر برکه‌ای بُود ز چشمه سار بعـثـتش            مدینه قـبلـه‌گـاه شد از آفـتـاب هـجـرتش

ظـهـور مـهـدی‌اش شـود ادامـۀ نـبـوتش            کوفه زمان مهدی است مرکز حکومتش

طلوع نـور مهدی است آفـتاب سـرمدی

به دست او جهـان شود مدیـنـۀ محـمدی

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



گـشـته یـتـیـم مـکـه بر امّت ماسـوا پـدر            کـاش که بـود آمـنـه کـنـار این پـیـامـبـر



مدعـی بـرابـری به مـردم جـهـان شـود            چشم کِـشد بـلال او که لحـظۀ اذان شود



بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد وزنی و سکت موجود در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید



منتخـب خـدا شده شکـوهِ مصطفـایی‌اش            محـور مهـربانی است سیـنۀ خـدایـی‌اش



شیوۀ جذب کـردنش رسالـتی ست دیدنی            به کودکان کـند سلام حالـتی ست دیـدنی



 



دو آفتاب و یک قـمر نور دهد حجاز را            کعبه به خود ندیده است این چنین نماز را



ببـیـن به لیـلـة المبیت، کوشـش وزیر او            عـلی که در مبـاهـلـه بیان شده غدیر او